محمد شریفیمقدم، مؤلف و مجری برنامۀ ترویج کشاورزی پایدار، دلیل این غفلت را فهم نادرست مدیران و برنامهریزان از مبانی ارگانیک میداند که باعث شده شجاعت ورود به عرصۀ تولید محصولات ارگانیک را پیدا نکنند. بااینحال استان خراسان رضوی، یکی از استانهای پیشرو درزمینۀ توسعۀ کشاورزی ارگانیک است و برنامهای را در این راستا در پنجروستا بهصورت پایلوت شروع کرده است. در ادامه گفتگوی ما با محمد شریفیمقدم را میخوانید.
عدهای از تولیدکنندکان محصولات ارگانیک معتقدند دستهای پنهانی وجود دارند که نمیخواهند این نوع از کشاورزی توسعه پیدا کند. نظر شما چیست؟
این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در راه توسعۀ کشاورزی ارگانیک هم در ایران و هم در دنیا وجود دارد. دو گروه مخالف توسعۀ ارگانیک هستند. یک دسته کمپانیهای بزرگ تولیدهکنندۀ نهادههای شیمیایی و کودها هستند که تجارت بزرگی در تولید سموم مختلف دارند. اینها بزرگترین مخالفان توسعۀ ارگانیک هستند که هنوز هم فعالیت دارند و مخالفت خود را علناً مطرح نمیکنند.
براساس مقالۀ علمی این خط فکری را که اگر کود و سم نزنید محصولتان از بین میرود، به جامعه القا میکنند.
برای همین خیلی از مدیران و کشاورزان میترسند و میگویند نمیتوانیم محصول را کم کنیم و امنیت را به خطر بیندازیم. چالش بزرگ دیگر این است که عدهای طرفدار توسعۀ ارگانیک هستند، ولی زبان آن را زبان تجارت میدانند یعنی از این منظر پرچم ارگانیک را به دست گرفتهاند که با آن بتوانند تجارت کنند و شعارشان این است که محصول ارگانیک، محصولی است که گرانتر فروخته میشود.
الان هم همین است و محصول ارگانیک بهعنوان کالایی لوکس در جامعه شناخته میشود.
بله. متاسفانه همینطور است. کشاورزی ارگانیک را کشاورزیای میدانند که خرج زیادی دارد. معمولا پشت اینها بازرگانان قرار دارند. اینها دلالان جدید هستند که ظاهراً طرفدار کشاورزی ارگانیک هستند، ولی با هدف سودجویی تجاری وارد شدهاند.
این عده نمیخواهند محصول ارگانیک که محصول سالم است به جامعه و برای عموم مردم عرضه شود؟
نه. دنبال نفع تجاری خودشان هستند، با این زبان که ارگانیک گرانتر است.
یعنی قرار است گران بماند؟
بله. اینها دو چالش بزرگ محصول ارگانیک است؛ یک چالش مخالفان ریشهدار که همان کمپانیهای کود و سم هستند و میگویند اگر سراغ کشاورزی ارگانیک بروید، دنیا از فقر میمیرد و عدهای هم طرفداران محصول ارگانیک هستند که دنبال سودجویی از آن هستند. متأسفانه این دو زبان در کشور ما، زبان خیلی رسایی است و زورش خیلی زیاد است. ما هنوز عرصۀ ارگانیک را شروع نکرده، وارد تجارت آن شدهایم و همه دنبال این هستند که کجا بتوانند گرانتر و بیشتر بفروشند. حتی میبینیم فروشگاههای زنجیرهایِ محصولات ارگانیک به وجود آمدهاند که دلالان و بازرگانان پرچم آن را در دست گرفتهاند. درحالیکه از منظر علمی هیچکدام از این بحثها در کشاورزی ارگانیک وجود ندارد. اولین تعریف کشاورزی ارگانیک، عدالت است. یعنی تولیدکننده و مصرفکننده بهراحتی بتوانند بهصورت مساوی از نظام کشاورزی ارگانیک سهم ببرند.
سیاستهایی حمایتی تعریف نشده است که اگر کسی بخواهد از این موانع عبور کند، از آن حمایتها برخوردار شود؟
چون برنامه مشخصی وجود ندارد، حمایتهایی هم که ازسوی دولت انجام شده حمایتهای نقطهای بوده است.
دیدگاهی که فرمودید، در شرایطی که توسعۀ کشاورزی در دنیا دارد بهسمت ارگانیک میرود بین خود دولتیها هم غالب است؟
بله. این فهم نادرست از مبانی ارگانیک در ذهن مدیران وجود دارد که اگر بخواهیم در این عرصه کار کنیم محصول نداریم و محصول گران میشود؛ بنابراین اصلا وارد بحث نمیشوند. از طرف دیگر میبینند اجبار است و دنیا دارد به این سمت میرود؛ بنابراین تلاشهای نقطهای و جزیرهای انجام میشود، ولی برنامۀ منسجمی ندارند. آن هم سال بعد مدیر دیگری میآید و چیز دیگری میگوید.
یعنی این حمایتها صرفاً موضوعی تشریفاتی و فقط برای این است که بگویند محصول ارگانیک داریم؟
عزمی برای آن نیست. ما اعتقاد داریم در کشورمان باتوجهبه پتانسیلی که هست و ساختار کشاورزی روستاییمان، محصول ارگانیک میتواند استراتژی اصلی کشاورزی ما باشد. درحالیکه الان به آن بهعنوان یک فعالیت درکنار اصل قصه که امنیت غذایی و خودکفایی است، نگاه میشود که درضمن ارگانیک هم باشد. این هم بهخاطر این است که آن طرف را دارند میبینند که سلامت جامعه ما واقعاً در خطر است. از این جهت فشاری میبینند و مجبور میشوند هشدارهایی بدهند، اما از منظر تولید که نگاه میکنند، جرئت نمیکنند وارد شوند. بین این دوتا گیر کردهاند و چون فهم درستی از آن ندارند، مجبورند جستهگریخته فعالیتی داشته باشند که بیشتر شبیه سَمبَلکاری است.
کارگاه، همایش، سمینار برگزار میشود، ولی برنامۀ ملی روتین و مشخصی که از این پتانسیل بزرگ استفاده کنند، وجود ندارد. چطور برنامۀ ملی برای خودکفایی گندم میدهیم و تمام منابع و نیروی کارشناسی و قوانین مجلس را صرف این برنامه میکنیم که اتفاق بیفتد؟ من اعتقاد دارم درکنار اینها میتوانیم چنین برنامهای را برای محصولات ارگانیک هم اجرا کنیم. نه برای همۀ کشاورزی بلکه فقط ده درصد کشاورزی ایران را میتوانیم در یک دوره سه تا پنجساله به ارگانیک تبدیل کنیم.
رسمیتپیدانکردن کشاورزی ارگانیک، راه را برای سودجویان باز نکرده است؟ ظاهراً سیستم نظارتی وجود ندارد.
به نکتۀ خوبی اشاره کردید. متأسفانه چون نظام مشخص ملی نداریم در حال حاضر بهترین استفاده را از ارگانیکسازی در کشور ما سودجویان میبرند. در این شرایط میبینیم هر کسی بلند شده یک پرچم دستش گرفته و دارد سودجویی میکند.
تجارت موضوعی طبیعی است که حتی در کشورهای توسعهیافته بیشتر از کشور ما وجود دارد. آنها مواجههشان چطور بوده که توانستهاند از این موضوع به نفع محصول ارگانیک استفاده کنند؟
همۀ آن ۱۷۲کشور صاحب تجارت قوی نیستند. حدود ۸۷کشور از آنها صاحب نظام مقررات و کنترلی خیلی خوبی هستند یعنی این مسئله، فقط مسئلۀ کشور ما نیست. آنها نظام گواهیای دارند که همه چیز را کنترل و بررسی میکند. در کشور ما تاکنون این نظام شکل نگرفته است. در دوسهسال اخیر این وظیفه به عهدۀ سازمان استاندارد گذاشته شده که درحال تدوین مقررات است، ولی چون تا الان کنترلکننده نداشتهایم، عدهای از آن خیلی سوءاستفاده کردهاند. خودشان برند درست کردهاند و خودشان هم آن را تأیید کردهاند یعنی هم از کشاورز پول گرفتهاند که به او برچسب «محصول ارگانیک» بدهند و هم خودشان بهعنوان بازرگان با آن تجارت میکنند.
تعریف یک نظام ملی حمایت از کشاورزی ارگانیک و حرکت به سمت توسعۀ آن در برنامۀ ششم توسعه گنجانده نشده است؟
حتی در برنامۀ پنجم توسعه هم ادبیات ارگانیک اعمال شد با تضمین کیفیت محصول و اینکه ۵درصد از اراضی کشاورزی باید تحتپوشش برنامۀ ارگانیک قرار گیرد. از لحاظ قانونی کم و کسری نداریم ولی آن مقاومتهای ذهنی ناشی از تبلیغات مسموم که گفتم، باعث میشود مدیران ما جرئت و شهامت این کار را نداشته باشند. این هم ناشی از آن است که ما شناخت درستی از کشاورزی ارگانیک نداریم.
فکر میکنید نظام آموزشی در این میان چه نقشی دارد؟ به نظر میرسد جامعۀ دانشگاهی و علمی بهتر بتواند این نگاهها را تغییر دهد. فکر نمیکنید بخشی از این مقاومتها بهخاطر نظام آموزشیای باشد که درست عمل نکرده است؟
نظام آموزشی ما در این سیچهلسال در چارچوب و تحت کنترل همان نظام توسعۀ صنعتی بوده است. در این نظام آموزشی، این نوع کشاورزی را بهعنوان علم میشناسند. همه دنبال این هستند که چطور افزایش عملکرد داشته باشند. در دانشگاهها جای کار بسیاری برای کشاورزی ارگانیک است. در نظام آموزشی فعلی یکسری سرفصلهایی در این موضوع داریم، ولی کافی نیست. تولید فناوری ارگانیک همزمان با یک برنامۀ ملی باید در دانشگاهها مطرح شود.
این نوع کشاورزی در اشتغالزایی فارغالتحصیلان بیکار رشتههای کشاورزی هم مؤثر است؟
بله. از منظر اشتغال، کشاورزی ارگانیک خیلی بیشتر از کشاورزی صنعتی میتواند مؤثر باشد. برای مثال در کشاورزی صنعتی یک تراکتور، کار صد کشاورز را انجام میدهد، درحالیکه در کشاورزی ارگانیک وضعیت برعکس است. چون در کشاورزی ارگانیک موضوع مدیریتپذیری مطرح است، نیروی کار بیشتری میطلبد. ضمن اینکه صنعت ارگانیک منحصر به مزرعه نیست و زنجیرۀ بزرگی از مشاغل وابستۀ جدید را به دنبال خواهد داشت.
دغدغۀ دیگری که وجود دارد، این است که کشاورزی ارگانیک قرار است دربرابر کشاورزی روستایی قرار بگیرد یا اینکه میتواند به آن کمک کند؟
ساختار کشاورزی در کشور ما خردهمالکی و مبتنی بر روستاست یعنی ۷۰درصد کشاورزی ما داخل روستاها انجام میشود. درواقع کشاورزی صنعتی که ما ۶۰سال است سعی کردهایم اجرایش کنیم، نابودکنندۀ این ساختار بوده است. ما سعی کردیم با نظام صنعتی این نظام خردهمالکی را توسعه بدهیم و نتیجهاش این شده که میبینیم.
مثلا مهاجرت روستاییان به شهرها؟
نه فقط مهاجرت، که خشکسالیها و کمآبیها را موجب شده؛ چون تعادل برقرار نبوده است. وقتی یک ساختار روستایی است شما نمیتوانید آن را به صنعتی تبدیل کنید. بههمزدن این ساختار و اینکه مدام فشار بیاورید و آن را زیرورو کنید و به کشاورزی صنعتی تبدیل کنید، هم آن ساختار اولیه را از بین میبرد، هم اینکه نخواهید توانست به کشاورزی صنعتی تبدیلش کنید. نتیجه آن، شده بحرانهای آب و خاکی که میبینیم. ما میگوییم به جای این سرمایهگذاریهای بینتیجه، نظامی را که میتواند با آن ساختار سازگار باشد پیاده کنید. ساختار خردهمالکی کممنبع بوده است. فقر باعث شده کشاورز نتواند بسیاری از این تکنولوژیها را بخرد، درحالیکه در همین روستا نظام ارگانیک علمی، نه تجارت ارگانیک، میتواند بهصورت گروهی مستقر شود که هم کار مشارکتی ایجاد کند و هم خردهمالکی آن حفظ شود.
الزامی نیست همۀ کشاورزی ما به کشاورزی ارگانیک تبدیل شود. ارگانیک میتواند ۱۰درصد باشد، ۲۵درصد را میتوانیم به کشاورزی تحتپوشش آیپیام که سطح پایینتری است، تبدیل کنیم. درواقع با مبانی و مفاهیم کشاورزی پایدار میتوانیم جزو ۱۰کشوربرتر باشیم. ضمن اینکه ساختار روستایی اجتماعیمان را هم حفظ کردهایم و به ارتقای کیفیت کشاورزی در روستاها بها دادهایم یعنی هم بهبود کیفیت، هم بهبود اقتصاد در روستاها و هم اینکه تعادلها را به کشاورزی در روستاها برمیگردانیم. کشاورز مجبور نیست مدام هزینه کند و جای چاهش را عوض کند چون آب نیست. خیلی از هزینههای اینچنینی کاهش پیدا میکند. بنابراین بهترین راه برای توسعۀ کشاورزی روستایی در مملکت ما استقرار نظام کشاورزی پایدار است.
..........................................
دریچه یک
- در کشاورزی ارگانیک از ۱۷۲ کشور رتبه ۱۴۳ هستیم
در کشورهای توسعهیافته به کشاورزی ارگانیک بهعنوان یک روش برای زندگی بهتر نگاه میشود، درحالیکه هنوز در کشور ما دغدغۀ امنیت غذایی مطرح است. با این اوصاف اکنون کشاورزی ارگانیک در کشور ما چه وضعیتی دارد؟
صحبت از کشاورزی ارگانیک صحبت از ایدئالهای نهایی علم کشاورزی است یعنی از لحاظ علمی و فناوری به درجهای رسیدهاید که میتوانید مزرعۀ ارگانیک داشته باشید. کشاورزی ارگانیک نشاندهندۀ غنای علمی و فناوری کشاورزی در هر کشوری است. بحرانهای زیستمحیطی دهههای اخیر دنیا ازجمله گازهای گلخانهای، تجمع عناصر و فلزات سنگین در خاک و تخریب و فرسایش آن و تهدیدات آبی، لزوم کشاورزی ارگانیک را خاطرنشان میکند. این بحرانها بهخاطر رفتار نادرست انسان یعنی برنامهریزان، سیاستگذاران، بهرهبرداران، کشاورزان و... به وجود آمده است. این موضوع باتوجهبه اینکه کشاورزی یکسوم اراضی دنیا را تحت مالکیت خود دارد، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
از سوی دیگر کشاورزی باید غذای جامعۀ بشری را تأمین کند، بنابراین باید بتواند به بهرهوری کمی برای امنیت غذایی برسد چون ثبات سیاسیاجتماعی هر کشور برمبنای امنیت غذاست. اما چالشهایی که این نوع کشاورزی دارد، مسئلهای نیست که بخواهیم بهخاطر امنیت غذایی از آنها چشمپوشی کنیم. تکبعدی نگاهکردن به مسئلۀ امنیت غذایی و فراموشکردن کیفیت به چالشهای بزرگی منجر شده که الان در محیط زیست با آن مواجهیم و کشاورزی سهم زیادی در ایجاد آن دارد. کشاورزی ارگانیک، استراتژی و نمادی از کشاورزی پایدار برای داشتن امنیت و کیفیت غذایی با هم است.
بحث اصلی کشاورزی ارگانیک، این است که مدیریتی در کشاورزی اعمال کنیم که هم کیفیت محصول را داشته باشیم و هم تمام مؤلفههای زیستمحیطی را رعایت کنیم. این موضوعی است که در دنیا روی آن مانور میدهند، به این دلیل که کشورها با کشاورزی ارگانیک میخواهند سطح دانش و فناوری خود را در رقابت با سایر کشورها معرفی کنند. بر این اساس ۱۷۲کشور در دنیا زمینۀ کاری ارگانیک را شروع کردهاند. اروپا و آمریکای شمالی در این حوزه بیشتر فعالیت میکنند و پس از آن آفریقا و آسیا. تجارت عجیبوغریبی هم دارند. چیزی نزدیک به ۸۰ بیلیون دلار سهم تجارت سالانۀ این محصولات است، درحالیکه تنها حدود یک درصد از کل اراضی کشاورزی دنیا وارد پروسۀ ارگانیک شدهاند.
در ایران وضعیت چطور است؟
در ایران موضوع از دو منظر قابل بررسی است. از منظر سطح اراضی طبق آخرین آمار رسمی که به مراجع بینالمللی بیان شده رتبۀ ۸۵ را بین ۱۷۲کشور داریم و از کشورهایی مثل تاجیکستان و پاناما پایینتر و از کشورهایی مثل ایسلند و کامبوج و حتی ژاپن بالاتریم. این رتبه، معیار توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی نیست. آمار فوق بر این اساس است که چه سطحی برمبنای هکتار را زیر کشت کشاورزی ارگانیک داریم، ولی این را مبنای توسعۀ ارگانیک نمیدانند. آنچه شاخص توسعه است، درصدی از کشاورزی است که توانستهایم به کشاورزی ارگانیک تبدیل کنیم یعنی از ۱۴میلیون هکتار زمین کشاورزی که داشتهایم، چند درصد را توانستهایم ارگانیک کنیم. این شاخص اصلی مقایسۀ قدرت کشورها در موضوع کشاورزی ارگانیک است. از این منظر آمارمان خیلی پایین و در حدود دو صدم درصد است و رتبۀ ۱۴۳ را بین ۱۷۲کشور داریم. کشورهایی مثل عربستان، آفریقای و جنوبی و کنیا بعداز ما قرار دارند. این رتبه خیلی پایین است، بهخصوص در شرایطی که کشور ما پتانسیل ویژهای برای تبدیل اراضی کشاورزی به ارگانیک دارد.
..........................................
دریچه دو
- نبود نظام کنترل مهمترین چالش کشاورزی ارگانیک
کشور ما چقدر ظرفیت ارگانیکسازی دارد؟
خیلی زیاد. هنوز بخش زیادی از کشاورزی ما داخل روستاهاست. کشاورزی مبتنیبر سیستم عشایری، جنگلی و مرتعی داریم. بخش بزرگی از محصولات ما «دانه داخل آب» است که پتانسیلهای خیلی خوبی به شمار میروند. اگر بتوانیم ده درصد از اراضی کشورمان را که پتانسیل دارند، به ارگانیک تبدیل کنیم جزو ده کشور اول دنیا قرار میگیریم، ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاده است. تلاشهای اندکی انجام شده که بیشتر داوطلبانه بوده و تلاش سیستمی مشخصی نبوده است.
یعنی برای آن سیاستگذاری نشده است؟
بله. پیش میآید که یک استان سرمایهگذاری میکند و خیلی عالی جلو میرود، ولی درقالب برنامۀ ملی منسجمی که بودجهای داشته باشد، نبوده است. در شرایطی که ما هم از لحاظ زیستمحیطی در خطریم و هم از لحاظ تجارت کشاورزی عقب افتادهایم، این پتانسیل میتواند بسیار خوب باشد، اما متأسفانه از آن غفلت شده است. مهمترین غفلت این بوده که تا الان هیچ نظام برندسازی و ارائۀگواهی محصولی در کشور ما انجام نشده است. دوسهسالی است که سازمان استاندارد شروع به استانداردسازی کرده که امیدواریم این تلاش نتیجه دهد یعنی ما هم خلأ برنامۀ اجرایی داریم که مثلا دولت بیاید در بخش ارگانیک سرمایهگذاری کند و هم خلأ نظام کنترل گواهی و این دو خلأ باعث شده پتانسیل فوقالعادهای که داریم، فراموش شود.
ما رسماً از سال۱۳۸۸ وارد آمار ارگانیک شدیم. در این سالها چون تلاشها داوطلبانه بود، رشد هم خیلی بالا و پایین میشد. ۳۷میلیون هکتار زمین داریم که پتانسیل ارگانیک دارند و بخش زیادی از آن اراضی جنگلی و طبیعی است. درمجموع تا الان نزدیک به ۷۰ تا ۸۰هکتار را تحت پوشش ارگانیک قرار دادهایم.
خراسان رضوی یکی از استانهای بحرانی به لحاظ منابع آبی است. مواجهۀ کشاورزی ارگانیک با این موضوع چطور خواهد بود؟
وقتی میگوییم ارگانیک یعنی اعمال استاندارد در فرایند تولید. استانداردسازی یعنی تمام نارساییها و عدمبهرهوریها را حذف و مزرعه را تبدیل به مزرعهای کنید که در آن از منابع خوب و درست استفاده میشود تا مزرعۀ خوب و درنتیجه محصول خوبی داشته باشید. هدف ارگانیکسازی، حفظ محیط زیست در کشاورزی است یعنی خاک از بین نرود و بتوانیم کمیت و کیفیت آب را تضمین کنیم. وقتی یک مزرعه ارگانیک اجرا شد، اولین نتیجهاش آب و خاک تمیز و کافی است. الان کل کشور بحران آب دارد. وقتی میگوییم ارگانیککردن استراتژی است یعنی عملیاتی است که میتواند منابع را برای نسل آینده حفظ کند و محصول خوبی هم بدهد.
عدهای فکر میکنند محصول ارگانیک یعنی محصولی که در آن کود و سم نیست، ولی این فکر اشتباه است. ارگانیکسازی یعنی نجات سرزمین، یعنی عملیاتی تعریف میکنید که میتوانید با آن، منابع و تعادلهای زیستی را حفظ کنید. این کار در خراسان رضوی با یک تحول شروع شد که مهمترین ویژگی آن، تعریف نظام ارگانیک مبتنیبر خردهمالکی بود. بسیاری از کشاورزان در روستاها کمبهره و دارای اراضی اندک هستند. برگ برندۀ خراسان رضوی این است که میخواهد نظام گروهی ارگانیک خاص کشاورزی روستایی ایجاد کند و درواقع کشاورزی ارگانیک را فقط برای کشاورزان پربهره که وضعشان خوب است تعریف نکرده. یک نظام گروهی ارگانیک تعریف کرده که براساس آن مردم داخل روستا همه با هم و دستهجمعی محصولات آنجا را تبدیل به محصولات ارگانیک میکنند، نه فقط یک یا دو مزرعه را.