ایانا در گفت و گو با دکتر مصطفی ازکیا عضو هیات علمی دانشگاه تهران
از اوایل قرن بیستم، عملکرد گیاهان زراعی در واحد سطح به بیش از دو برابر افزایش یافته است. این افزایش علمکرد عمدتاً به دلیل به کارگیری ترکیبات شیمیایی و انواع آفت کش ها بوده است. با انجام مکانیزاسیون کشاورزی، اگرچه تولید به صورت چشمگیری رشد داشته است اما سلامت و بهداشت انسان و محیط زیست به همان اندازه در خطر نابودی قرار گرفته است. در واکنش به این مخاطرات برای انسان و محیط زیست، بشر به فکر شیوه ای جایگزین برای کشاورزی متعارف کنونی افتاد. در نتیجه، مفهوم کشاورزی پایدار، کشاورزی ارگانیک و بیودینامیک، کشاورزی طبیعی، کشاورزی بوم شناختی و... پیدا شدند. گفت وگوی با دکتر مصطفی ازکیا نحوه تبدیل کشاورزی ارگانیک به انقلاب سبز و تبدیل مجدد انقلاب سبز به کشاورزی ارگانیک، براساس ویژگی هایی که هر یک دارند دربر می گیرد. این گفت و گو از نظرتان می گذرد:
امروزه گرایش به محصولات کشاورزی ارگانیک بسیار زیاد شده است. مردم مایل هستند که بیشتر از محصولات خالص و سالم استفاده کنند. پس به نظر می رسد که تعریف کشاورزی ارگانیک از دیدگاه توسعه روستایی هم مهم باشد و هم ضروری. تعریف کشاورزی ارگانیک از منظر توسعه روستایی چیست؟
وجود اسامی گوناگون در بخش های مختلف کشاورزی ارگانیک و همچنین به کارگیری روش ها و کاربرد شیوه های عملی خاص برای حصول به آن، مانع از ارایه یک تعریف کوتاه، دقیق و روشن از این نوع کشاورزی شده است. کشاورزی ارگانیک با نام های مختلفی چون کشت بیولوژیک، کشاورزی با توجه به محیط زیست، کشاورزی کم بهره از نهاده های غیرمزرعه ای، کشاورزی با توان چرخشی و کشاورزی جایگزین مطرح شده است. کشاورزی ارگانیک به معنای استفاده از اطلاعات علمی برای کاهش استعمال از سموم و مواد شیمیایی در تولید محصولات کشاورزی است. سیستم های کشاورزی ارگانیک بر پایه مدیریت اکوسیستم استوار بوده و به نهاده های خارج از مزرعه وابسته نیست. کشاورزی ارگانیک مدیریت تولید مناسبی است که باعث تقویت و توسعه سلامت اکوسیستم های زیستی، چرخه زیستی و فعالیت های بیولوژیکی خاک می شوند. این نظریه تاکید بر این دارد که از نهاده های داخل مزرعه استفاده شده و از نهاده های بیرونی استفاده اندک شود. برای این منظور احتیاج به سیستم های تطابق پذیر در هر منطقه داریم. این کار، باعث استفاده از روش های کشاورزی زیستی و مکانیکی بدون استفاده از نهاده های خارجی سنتز شده می شود.
کشاورزی ارگانیک به دنبال استفاده بهتر از منابع طبیعی بوده به طوری که به محیط آسیبی نرسانده و استفاده از کالاهای غیرقابل احیا را که به محیط زیست آسیب وارد می کنند و یا به کشاورزان و مصرف کنندگان صدمه می زنند کاهش دهد. اتحادیه بین المللی نهضت های کشاورزی ارگانیک (IFOAM) کشاورزی ارگانیک را چنین تعریف کرده است: کشاورزی ارگانیک، همه سامانه های کشاورزی توسعه دهنده جنبه های زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی تولید مواد غذایی و کیفی سالم را دربر می گیرد. حاصلخیری خاک محلی، کلید رمز تولید نیک انجام در این سامانه است. هدف آن، بهینه سازی همه جنبه های کشاورزی و محیطی، با توجه به ظرفیت طبیعی، گیاهی، جانوری و سیمای ظاهری زیست بوم است. ورود نهاده از بیرون کشتگاه را با پرهیز از کاربرد کودها و آفت کش های شیمیایی مصنوعی و مواد دارویی، به طور نمایان کاهش می دهد و در عوض، به قوانین پرقدرت طبیعت اجازه می دهد، تا هم عملکرد محصول و هم مقاومت در برابر بیماری ها را افزایش دهد. کشاورزی ارگانیک وصل به اصول کلی پذیرفته شده جهانی است که در چارچوب نمودهای اقتصادی – اجتماعی محلی، اقلیمی و فرهنگی اجرا می شود.
اداره کشاورزی امریکا نیز، کشاورزی ارگانیک را چنین تعریف کرده است: کشاورزی ارگانیک نظام تولیدی است که در آن برای حفظ و نگهداری سطح حاصلخیزی خاک، رساندن مواد غذایی مورد نیاز به گیاه و کنترل حشرات، علف های هرز، و دیگر آفات، از ترکیبات شیمیایی ساخته شده (مانند کودهای شیمیایی، سموم آفت کش، هورمونها و مواد افزودنی به خوراک دام) استفاده نمی شود، بلکه در عوض از تناوب زراعی، بقایای گیاهی، کود سبز، کشت حبوبات، کودهای حیوانی، فضولات آلی، شخم زمین، سنگ های مولد مواد معدنی و جنبه هایی از مبارزه بیولوژیک استفاده می شود. کشاورزی ارگانیک شیوه ای از کشت و کار کشاورزی است که بر مبانی و اصول مرم شناختی (اکولوژیک) استوار است. به همین خاطر در تعریف و تبیین این شیوه از تولید کشاورزی از تعابیر و اصطلاحات بیولوژیک (زیستی) و کشاورزی بوم شناختی نیز استفاده می شود.
در کشت و کار ارگانیک، هدف استقرار کشت پایدار است. کشاورزی ارگانیک؛ مدیریت اکوسیستم های کشاورزی به عنوان یک سیستم مستقل، براساس توانایی تولید اولیه خاک تحت شرایط آب و هوای محلی را دربر می گیرد. مدیریت اکوسیستم های کشاورزی به طور ضمنی، سیستم را در یک مقیاس به عنوان یک ارگانیزم که توانایی بالقوه توده زنده و تولید جانوری را حمایت می کند، به کار می برد که از طریق سازوکارهای بیولوژیکی برای توازن معدنی، بهبود خاک و کنترل آفات و ...؛ کشاورزان، خانواده های آن ها و جوامع روسایی که بخش مکمل و یکپارچه این اکوسیستم کشاورزی هستند، به همراه هر دو جنس (زن و مرد) را به طور کامل شامل می شود. بنابراین به طور کلی کشت ارگانیک نوع خاصی از کشاورزی است که در آن برای تولید محصولات به جای کودهای شیمیایی و آفت کش ها از روش های زیستی باروری، در کنترل و تولید استفاده می شود. طرفداران روش های ارگانیک، فرآورده هایی را که در نتیجه استفاده از کودها و سموم دفع آفات نباتی شیمیایی به دست می آیند، برای سلامتی انسان و محیط زیست مضر دانسته و آن ها را برای کشت موفق غیرضروری می دانند.
سابقه کشاورزی ارگانیک به چه زمانی برمی گردد؟ آیا جدید است یا خیر از قدیم مانده؟
آنچه امروزه تحت عنوان کشاورزی ارگانیک به عنوان زمینه ای نو در کشاورزی مطرح شده، در واقع سابقه ای طولانی دارد و از بدو شروع فعالیت های کشاورزی، پیوسته با انسان بوده است. انسان همواره با رعایت اصل احترام متقابل با منابع طبیعی برخورد کرده و تجربه زندگی به او ثابت کرده که هرگونه خسارات و آسیب به محیط زیست عواقب ناخوشایندی را پدید می آورد. در واقع این دوره زمانی است که انسان رعایت اصول اخلاقی را در رأس کارهای خود قرار داده است. در مورد پیدایش و ظهور کشاورزی ارگانیک نظرات متفاوتی وجود دارد، ظهور کشاورزی ارگانیک به انتشارات هووارد برمی گردد. کشاورزی متکی به تلفیق، غیرمتمرکز و عاری از مواد شیمیایی در سال ۱۹۴۰ توسط نورث برن مطرح شد. او اولین کسی بوده که اصطلاح کشاورزی ارگانیک را به کار برد و این نوع کشاورزی را به عرصه علم معرفی کرد. عده ای دیگر معتقدند که پیدایش کشاورزی ارگانیک در سال ۱۹۲۴، دانشمند اتریشی به نام رودلف اشتانیر دیدگاهی از کشاورزی ارایه کرد که از علوم معنوی و شناخت ماهیت انسان نشأت گرفته بود. عقاید وی، مبنای ایجاد و توسعه کشاورزی بیودینامیک را به وجود آورد. تقریباً در همان زمان دکتر هانس مولر در سوئد جنبشی را برای اصلاح سیستم کشاورزی بر مبنای عقاید مسیحیت به منظور حفظ و حراست از زمین و مزارع خانوادگی، پایه گذاری کرد.
هانس پیتررویش، نظریات مهمی در رابطه با حاصلخیزی خاک ابزار کرد که منجر به توسعه بیشتر کشاورزی ارگانیک – بیولوژیک در اروپای مرکزی شد. در بریتانیا و سایر مناطق انگلیسی زبان جهان، دانشمندانی از قبیل استاپلدون و آلبرت هاوارد تحت تأثیر نظریات کشاورزی رودلف اشتاینر قرار گرفتند. سرانجام خانم ایو بالفور با توجه به کارها و نظریات سایر دانشمندان، انگیزه ای قوی برای پایه ریزی جنبش ارگانیک به وجود آورد. کشاورزی ارگانیک نوین در اروپا در سال های دهه ۱۹۲۰ پدید آمد. در آغاز پیدایش، کشاورزی ارگانیک با مخالفت شدید گروه های ذی نفوذ طرفدار استفاده از مواد شیمیایی روبه رو شد. در سال ۱۹۴۰، نازیها تحت فشار کارخانه های مواد شیمیایی آلمان از رواج و توسعه کشاورزی بیودینامیک ممانعت به عمل آوردند. بنا به دلایل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، حکومت ها خواهان به حداکثر رساندن بازده کشاورزی بودند و بنابراین ملاحظات زیست محیطی نادیده گرفته می شدند. اما در ربع پایانی این قرن، تولید بی رویه کشاورزی و آسیب های وارده به کره زمین باعث شد که به کشاورزی ارگانیک با دید مثبت نگریسته شود. در دهه ۱۹۸۰ مزرعه تحقیقاتی E۱m جهت انجام تحقیقات و پیشرفت کاری تولیدکنندگان تأسیس شد. تعدادی تشکیلات بازاریابی محصولات ارگانیک شامل تعاونی های تولیدکنندگان، نقش قابل توجهی در تخفیف مسائل بازاریابی محصولات ارگانیک، خصوصاً عقیده بین آن ها، سبب برپایی فدراسیون جهانی کشاورزی ارگانیک شد. این فدراسیون چارچوب اصلی استاندارها را در رابطه با تولید محصولات ارگانیک تنظیم می کند.
در دهه ۱۹۸۰ کشاورزی ارگانیک در سطح جهان، حیات تازه ای پیدا کرد. امروزه مسائلی هچون بالا بودن سطح تولیدات مواد غذایی در کشورهای صنعتی و پایین بودن آن در کشورهای در حال توسعه و مسایل متعدد زیست محیطی ناشی از کشاورزی، باعث شده است تا در پیشرفت ها و یافته های قبل از سال ۱۹۴۵ تجدیدنظر کلی صورت گیرد. نتیجه این تلاش ها را می توان در محدوده سیاست های وضع شده در خصوص توجه بیشتر به محیط زیست، همچنین گسترش جنبش ارگانیک و توسعه بازارهای عرضه محصولات ارگانیک، مشاهده کرد. به طور کلی پیدایش و توسعه جنبش ارگانیک در سطح بین المللی را می توان در سه دوره زمانی عمده خلاصه کرد: الف) سال های بین ۱۹۲۴ تا ۱۹۸۰ که دوره مواجهه با کمبودهای مالی برای استقرار کشاورزی ارگانیک بود و در آن دوره، مقالات اساسی و عمده ای در این باب به رشته تحریر درآمد. ب) سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ که با افزایش میزان تقاضای مصرف کنندگان برای محصولات ارگانیک و رشد آگاهی عمومی نسبت به مسایل زیست محیطی، طرح های ارگانیک نهادین به وجود آمدند. ج) از سال ۱۹۸۰ تاکنون که کشاورزی ارگانیک مورد پذیرش واقع شد استانداردهای ملّی و بین المللی مربوطه تعیین شدند و دولت ها برای تشویق کشاورزان به اجرای روش های ارگانیک، کمک مالی در اختیار آن ها گذاشتند.
به نظر می رسد که این نوع کشاورزی کم بهره و کم سود باشد. اما توجه بسیاری به آن هم شده است. برای این کشاورزی چه اصولی را باید مدنظر قرار داد؟
اتحادیه بین المللی جنبش های کشاورزی ارگانیک اهداف و اصول کشاورزی ارگانیک را این گونه بیان کرده است:
۱- تولید غذا با کیفیت بالا و به اندازه کافی؛
۲- کنش متقابل سازنده و بهبوددهنده شرایط زندگی با چرخه ها و سیستمهای طبیعی؛
۳- تشویق و بهبود چرخه های بیولوژیکی در سیستم کشاورزی که میکروارگانیسم ها، جانداران و گیاهان، خاک گیاهان و جانوران را دربرمی گیرند؛
۴- حفاظت و افزایش طولانی مدت باروری خاک، کمک به حفاظت از آب و خاک؛
۵- حمایت از استفاده سالم و مراقبت مناسب از آب، منابع آب و همه موجودات زنده موجود در آن؛
۶- حتی الاامکان از منابع قابل تجدید در نظام های کشاورزی که به طور محلی سازماندهی می شوند، استفاده شود؛
۷- کار، حتی الامکان در یک سیستم بسته با در نظر گرفتن مواد ارگانیک و عناصر مغذی باشد؛
۸- کار، حتی الامکان با مواد و اجسامی صورت گیرد که بتواند دوباره مورد استفاده قرار بگیرد یا مجدداً در چرخه زیستی قرار بگیرد؛
۹- فراهم آوردن شرایط زندگی برای همه دام ها، یعنی به آن ها اجازه دهند تا جنبه های اساسی رفتار ذاتی شان را بهبود ببخشند؛
۱۰- کاهش دادن همه اشکال آلودگی که ممکن است پیامد عملیات کشاورزی باشد؛
۱۱- حفظ تنوع ژنتیکی نظام کشاورزی و محیط اطراف آن، شامل حفاظت از گیاهان و زیستگاه های حیات وحش؛
۱۲- اجازه دادن به هر کسی تا تولید ارگانیک و کیفیت زندگی منطبق با اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل، شامل حالش باشد؛
۱۳- نیازهای اساسی فرد برآورده شده و درآمدی رضایت بخش به دست آورد؛
۱۴- در نظر گرفتن تاثیرات گسترده اجتماعی و بوم شناختی سیستم کشاورزی؛
۱۵- تولید محصولات غیرغذایی خارج از منابع تجدید شونده که به لحاظ زیست شناختی کاملاً تجزیه پذیر باشد؛
۱۶- تشویق انجمن های کشاورزی ارگانیک تا به شیوه ای دمکراتیک و اصول تقسیم قدرت عمل کنند؛
۱۷- پیشرفت به سوی یک زنجیره تولید ارگانیک ناب که مبتنی بر عدالت اجتماعی و مسوولیت اکولوژیکی باشد.
یکی از محققان ایرانی (قنادزاده) اصول اساسی کشاورزی ارگانیک را این گونه بیان کرده است:
الف) اصل وابستگی یا اتکای متقابل: مهمترین اصلی که کشاورزی ارگانیک بر آن استوار است به نحوی ساده توسط عالم و شاعر آلمانی "گوته" با این عبارت بیان شده است: "در طبیعت زنده هیچ چیز بدون ارتباط و وابستگی به مجموعه طبیعت رخ نمی دهد". کشاورز ارگانیک هر مزرعه را به عنوان یک اکوسیستم بوم سامانه به حساب می آورد و این امر را تشخیص می دهد که هر تغییر در یک بخش از بوم سامانه، ممکن است بسیاری از روابط درونی پیچیده موجود در بطن این واحدها را به هم بریزد. این اختلال می تواند به نوبه خود بازتاب هایی در خارج از حدود آن واحد مزرعه داشته باشد؛
ب) اصل تنوع: بوم سامانه های طبیعی، شبکه تار عنکبوتی پیچیده ای دارند که کار نظارت و حفظ تعادل را که از شیوع گونه های آفات جلوگیری می کند، ممکن می سازد. کشاورزان ارگانیک آگاهند که به خاطر الزام های نیروی کار مورد نیاز و نیز محدودیت منابع، نمونه برداری و تکرار جزء به جزء تنوع در یک سامانه طبیعی عیناً مقدور نیست. این امر به به کارگیری ترکیبی از تناوب مجموعه متنوعی از گیاهان، حفظ جایگاه طبیعی هر یک در مزرعه، محدود کردن شمار دام ها، به نحوی که تعادل میان شمار و میزان محصول تأمین شود، حاصل و عملی می شود. تنوع و ترکیب محصول و دام در یک مزرعه به کشاورز ارگانیک قابلیت مانور و انعطاف پذیری و تأمین درآمد متنوعی از یک مزرعه را خواهد بخشید.
ج) اصل بازچرخشی: رشد مستمر و مداوم، پوسیدگی و فساد و گردش مجدد مواد در آن ها از طریق فرایند فتوسنتز از ویژگی های بوم سامانه های طبیعی است. تولیدکنندگان نخستین مواد غذایی – گیاهان سبز – از انرژی خورشید برای تبدیل دی اکسید کربن به این مواد غذایی استفاده می کنند. در اثر این عمل، مواد غذایی خاک به پروتئین ها تبدیل می شوند. در کانون اصول کشاورزی ارگانیک، این مفهوم نهفته است که بهره وری از مزرعه، از خاک شروع می شود. یک خاک فعال از حیث زیستی و متعادل، برای ما محصولی تولید خواهد کرد که با مواد غذایی کافی رشد بهینه خود و تولید بهینه برای ما، و حداقل مشکلات از نظر آفت و بیماری همراه است.
این کشاورزی ارگانیک چه ویژگی ها و الزام هایی دارد که حتماً باید کشاورزی مان به سمت آن سوق دهیم؟
خصوصیات و ویژگی های بیوتکنولوژی، بالقوه و بالفعل با اصول و مبانی توسعه پایدار هماهنگی و سازش دارد. اما به طور حتم، تحقق آن تنها از طریق تلاش های همه جانبه و گرایش بین المللی به ابداعات و نوآوری های بیوتکنولوژیک و هدایت صحیح منابع و منافع آن، امکانپذیر است. در این جا وقت نمی شود به تمامی ویژگی های کشاورزی ارگانیک پرداخت، من مهمترین آن ها را می گویم:
- حفظ حاصلخیزی خاک در درازمدت از طریق نگهداری مواد آلی در حد مطلوب؛
- بهبود فعالیت بیولوژیک خاک و استفاده مناسب از روش های مکانیکی؛
- تهیه مواد غذایی مورد نیاز گیاه زراعی؛
- خودکفا کردن خاک از نظر ازت؛
- کنترل علف های هرز، بیماری ها و آفات با تأکید عمده بر استفاده از روش هایی چون تناوب زراعی، به کارگیری دشمنان طبیعی، تنوع کودهای آلی؛
- اعمال روش های جامع مدیریت دام، با توجه کامل به سازگاری های تکاملی آن ها، تأمین نیازهای دام از لحاظ نوع تغذیه، محل اسکان، وضعیت بهداشتی و...؛
- توجه دقیق به تأثیر سیستم زراعی بر محیط زیست در مقیاس وسیع تر؛
- حمایت از حیات وحش و زیستگاه های طبیعی.
همچنین در مورد چگونگی ارتباط میان کشاورزی ارگانیک و امنیت غذایی می توان ویژگی های زیر را برای کشاورزی ارگانیک بیان کرد:
- کشاورزی ارگانیک می تواند حاصلخیزی طبیعی و پتانسیل تولید خاک کشاورزی را مخصوصاً در جوامع در معرض فقر غذایی توسعه دهد؛
- کشاورزی ارگانیک می تواند با تولید مواد غذایی سالم و متنوع، تکامل رژیم غذایی را پشتیبانی کند؛
- کشاورزی ارگانیک می تواند هزینه های تولید را کاهش دهد و از طرف دیگر درآمد تولید را افزایش دهد؛
- کشاورزی ارگانیک با رعایت اصل تنوع، مخاطرات افت یک محصول و اثرات جانبی آن را کاهش می دهد؛
- کشاورزی ارگانیک، تولیدکنندگان و مصرف کنندگان محصولات را از جهات و جوانب مختلف، نسبت به ضرورت تولید و مصرف پایدار، اهمیت تولید و مصرف غذایی پاک و سالم و حفظ محیط زیست، هوشیار و آگاه تر می کند.
- کشاورزی ارگانیک با مورد توجه قرار دادن دانسته های نیاکانی و عملکردهای سنتی و بومی و تلفیق آن ها در برنامه های تولید، از منابع در دسترس استفاده بهینه می کند؛
- کشاورزی ارگانیک، راهکاری پایدار در بلندمدت است و هرچه از عمر اجرایی آن بگذرد بر پایداری و بازدهی آن افزوده می شود؛
- کشاورزی ارگانیک، راهکارهای توفیق آمیز برای توسعه باروری کشتگاه و تکامل رژیم غذایی کشتکاران است؛
- تنوع تولید مبتنی بر تناوب زراعی، کشت توأم یا کشت های چند محصولی؛
- استفاده از کشت های ویژه کود سبز، خواه به طور مستقل یا به صورت محصول جانبی؛
- کاربرد شایسته مواد آلی حاصل در زیست بوم های پیرامون کشتگاه و بازیافت محصولات جانبی کارخانه های صنایع غذایی محلی؛
- استفاده بهینه از منابع طبیعی، به ویژه منابع آب و کمک به حفظ رطوبت خاک از طریق افزایش ذخیره مواد آلی در آن؛ تلفیق مدیریت دامداری با مدیریت کشاورزی در راستای مدیریت تغذیه گیاهی و تقویت خاک کشتگاه؛
- توجه و مراقبت بیشتر نسبت به خاک و حفاظت از طبیعت، در درون و پیرامون کشتگاه.
چرا کشاورزی ارگانیک از سوی اندیشمندان و محققان مورد توجه واقع شده است؟ آیا کشاورزی متعارف به بن بست رسیده است؟
پاسخ به این پرسشها اهمیت و ضرورت توجه به کشاورزی ارگانیک را مشخص میسازد. با افزایش جمعیت کره زمین نیاز بشر برای تأمین انرژی و به ویژه مواد غذایی به شکل جدی مطرح شد. نقطه اتکای بشر در فرایند افزایش تولید به هر قیمت، استفاده از ترکیبات شیمیایی مثل کود شیمیایی و آفت کش های مختلف بوده است. در دهه ۱۹۶۰ شعار سیاسی انقلاب سبز که براساس آن دگرگونی تکنولوژیکی، جانشین دگرگونی سیاسی خواهد شد، مطرح شد. در نتیجه تلاش برای افزایش تولید به منظور پاسخگویی به نیاز روزافزون بشر، استفاده از ترکیبات مختلف شیمیایی، آفت کش ها، قارچ کش ها، علف کش ها و... برای مقابله با هجوم آفت های گوناگون (حشرات، علف های هرز، قارچ ها و جوندگان) به یک امر مرسوم و بدیهی تبدیل شد. اگرچه حدود ۸۵ درصد این آفت کش ها در کشورهای خیلی پیشرفته به مصرف می رسد اما با گذشت زمان مصرف این مواد در کشورهای در حال توسعه در حال افزایش است. برای مثال میزان مصرف این ترکیبات طی ۲۰ سال گذشته در حوزه آسیا و اقیانوسیه به ۲,۵ میلیارد دلار در اواسط دهه ۱۹۸۰ رسیده است. مصرف این ترکیبات حتی در برخی از کشورها مانند اندونزی، پاکستان، فیلیپین و سریلانکا طی سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به میزان ۱۰ درصد افزایش یافته است. پیامد چنین استفاده گسترده ای از ترکیبات شیمیایی و به کارگیری منابع انرژی در تولید چه بوده است. اگرچه از اواسط دهه ۱۹۴۰ تاکنون عملکرد گیاهان زراعی در واحد سطح به دو برابر رسیده است، اما این افزایش و شتاب گسترده چگونه و طی چه فرایندی حاصل شده است؟ آیا افزایش تولیدات، امنیت غذایی را برای انسان به ارمغان آورده است؟ آیا این فرایند یا اصول توسعه پایدار و کشاورزی پایدار تناسب و همخوانی دارد؟ این افزایش عملکرد در واحد سطح، چه تأثیری در کاهش فقر، گرسنگی، تبعیض و نابرابری اجتماعی داشته است؟ افزوده شدن زمین های غیرقابل کشت، آلودگی آب های سطحی و عمقی، هجوم آفات و بیماری های مختلف، پیشروی کویر و به هم خوردن تعادل در نظام کشت و محیط زیست و... ارمغان کدام عامل هستند؟
عوامل مؤثر بر توجه به کشاورزی ارگانیک کدام هستند؟
اول اثرات زیست محیطی استفاده از آفت کش ها: یک آفت کش مطلوب و سازگار با محیط زیست باید ویژگی های متعددی داشته باشد، از جمله: فقط آفت مورد نظر را نابود سازد، اثرات سوءبهداشتی (در درازمدت و کوتاه مدت) بر سلامت انسان نداشته باشد، قابل تجزیه در طبیعت باشد، مقاومت ژنتیکی آفات را افزایش ندهد و استفاده از آن به صرفه باشد. متأسفانه در حال حاضر آفت کش ها یا ترکیبات شیمیایی با ویژگی هایی که ذکر شد وجود ندارد. استفاده درست از آفت کش ها همان گونه که ابزار مناسبی در اختیار کشاورزان برای مبارزه با آفات گیاهی است، استفاده نادرست از آن، سلامت و بهداشت افراد را به خطر می اندازد. این ترکیبات حتی از طریق آب و خاک می توانند وارد زنجیره غذایی شده و مجموعه محیط زیست را آلوده سازند. بنابراین با وجود مزایای فراوان برای آفت کش ها، دستیابی به یک زندگی پایدار، مستلزم کاهش مصرف ترکیبات شیمیایی و به کار بستن شیوه های زیست شناختی برای رویارویی با آفات گیاهی است.
دوم پایداری گرسنگی و فقر غذایی: طی گزارش های رسمی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد جمعیت گرسنگان نزدیک به یک میلیارد نفر رسیده است آمار و ارقام منتشر شده در این زمینه نشان می دهد که طی ۳۰ سال گذشته علیرغم رشد ۱۷ درصدی میانگین مصرف سرانه مواد غذایی در جهان، یعنی افزایش میانگین کلی مصرف سرانه از ۲۲۹۰ کیلوکالری در روز به ۲۷۶۰ کیلوکالری، هنوز هم مصرف سرانه مردم ۳۳ کشور جهان کمتر از ۲۲۰۰ کلیوکالری در روز است، در همین حال ۱,۲ میلیارد نفر از مردم به علت پرخوری مفرط در عذاب هستند.
سوم خدشه دار شدن سلامت غذا و بهداشت عمومی: با استناد به گزارش رسمی سازمان بهداشت جهانی سالانه ۲۰ هزار قتل عمد به وسیله سموم شیمیایی آفت کش در جهان صورت می گیرد و آمار مرگ و میر و خودکشی های ناشی از سموم شیمیایی، بالغ بر ۲۲۰ هزار مورد در سال گزارش شده است که بیشتر آن ها در کشورهای در حال توسعه رخ داده است. افزایش تولید برخاسته از توسعه مصرف کودهای شیمیایی تلفیق شده با کشت ارقام جدید محصولات کشاورزی پرورش یافته برای سیستم های متراکم تر کشاورزی صنعتی، سبب افت ریزمغذی های اساسی، کاهش کیفیت پروتئینی، و کم شدن طول عمر مفید در مواد کشاورزی تولیدی شده است.
چهارم فرسایش محیطی: فرسایش تنوع زیستی خاک، بیابان زایی، تغییر آب و هوا و سایر آلودگیهای خارج از حد مجاز، افزایش سهم بخش کشاورزی به بیش از ۲۰ درصد در انتشار گازهای گلخانه ای، برخی از این پیامدها هستند. کشت یکپارچه به صورت غم انگیزی شمار زیادی از انواع گیاهان و حیواناتی که در کشاورزی استفاده میشوند را کاهش داده است. به صورت متداول ۱۳۵۰ گونه منقرض شده اند. این فرسایش تنوع زیستی با از دست رفتن پوشش جنگلی تشدید میگردد.
بنابراین محدود و آسیب پذیر بودن منابع طبیعی (آب، خاک، هوا، گیاهان و جانوران) اثرات شناخته شده آفت کش ها بر محیط زیست و سلامت انسان، غیرقابل تجزیه بودن این ترکیبات در طبیعت، بی اثر و کم اثر شدن آفت کش های موجود و بالا رفتن میزان مقاومت آن ها؛ وجود شیوه های متعدد برای جایگزینی استفاده از آفت کش ها، پرداخت به شیوه ای جایگزین برای کشاورزی متعارف و دوری جستن از مصرف بی رویه مواد شیمایی و آفت کش ها را توجیه می کند. با گذشت زمان، بشر به اشتباهات خود پی برده و واکنش های زیست محیطی او را وادار کرده تا به فکر چاره اندیشی باشد. بدین ترتیب کشاورزی جایگزین مطرح و مورد استقبال کشورهای مختلف واقع شد.
آیا دانش بومی یا کشاورزی بومی ما به سمت کشاورزی ارگانیک گرایش دارد؟
دانش بومی وسیله ای است برای آشتی عالمان علم جدید با بهره برداران سنتی، که توسعه کشاورزی و روستایی کشورهای جهان سوم در گرو توسعه آن است. تلاش ها برای انطباق فنون و شیوه های بومی با فنون و شیو های جدید، مباحث بدیعی را در گستره توسعه کشاورزی پایدار مطرح کرده است که یکی از مباحث کشاورزی پایدار است. در رابطه با ارتباط راعت ارگانیک با دانش بومی نظریه پردازان مختلف اظهارنظرهای متفاوتی را بیان داشته اند. فلدمن و ولش معتقدند که برخورداری از کشاورزی پایدار ایجاب می کند که نظام آموزش کشور متحول شود و به دیدگاه های بدیلی توجه کند که به دانش کشاورزان اهمیت می دهند. آن ها ادعا می کنند، دانشی که کشاورزان از طریق تجربه در موقعیت های واقعی کشاورزی کسب کرده اند از نظر کیفی با دانش حاصل از آموزش های رسمی محققان، کارشناسان و تکنسین ها تفاوت داشته و در برخی موارد، جامع تر از آن است. ویلیامز و موچینا معتقدند که باید در برنامه های درسی و آموزش کشاورزی، دانش بومی و کاربرد آن به بهترین وجه مورد تحلیل قرار گیرد و بدین منظور برنامه درس آمیخته را پیشنهاد کرده اند که در آن ابعاد عاطفی، شناختی و مهارتی یک موضوع به طور همزمان مدنظر قرار می گیرد و آموزش داده می شود. به گفته چمبرز نیز متخصصان و مروجان کشاورزی باید بپذیرند که از مردم محلی هم می توان موارد با ارزشی آموخت، بدین ترتیب آنان باید قشری را که روزی جاهل و زیردست می انگاشتند به عنوان آموزگار بپذیرند به جای موعظه کردن، گوش فرادهند و بیاموزند.
ابعاد پذیرش کشاورزی ارگانیک توسط کشاورزان برای حفظ منابع طبیعی چیست؟
اول این که از خاک محافظت می کنند و این باعث اقزایش باروری خاک، ایجاد ظرفیت تولیدی برای نسل های آینده می شود. اگر امنیت مالکیت زمین تضمین نشده باشد، دلیل کافی برای کشاورزان برای سرمایه گذاری در روشی که در آینده درآمدزا خواهد بود وجود ندارد. در مقایسه با سیستم زراعی مکانیزه، سیستم های ارگانیکی کاربرتر به نظر می آیند. عدم استفاده از محصولات خارجی که احتیاج به استفاده از کودها و سموم شیمیایی دارد، ذاتاً استفاده از تکنیک های کاربر را ایجاد می کند. در این سیستم افزایش هزینه های نیروی کار بیشتر از افزایش محصولات است. دسترسی به نیروی کار فراوان در مزارع کوچک از لحاظ فیزیکی امکان پذیر و از لحاظ اقتصادی ناسازگار است. از طرف دیگر در کشورهای توسعه یافته کمبود نیروی کار ممکن است کشاورزان را از مطابقت با سیستم های مدیریتی ارگانیک بازدارد. با وجود این، در جایی که نیروی کار محدودیتی ایجاد نمی کند، کشاورزی ارگانیک می تواند فرصت های اشتغال زا را برای جوامع روستایی ایجاد کند. به علاوه گوناگونی محصولاتی که در مزارع ارگانیک یافت می شود، با روش های کاشت و برنامه های درو گوناگون، ممکن است فرصت های شغلی جدید به ویژه برای زنان ایجاد کند و به تثبیت فرصت های شغلی، منطقه ای، و محلی کمک کند.
مهمترین محدودیت توسعه کشاورزی ارگانیک این است که بیشتر افراد در تمامی زمینه ها قویاً عقیده دارند که کشاورزی ارگانیک راه حل خوبی برای بهبود امنیت غذایی نیست. بنابراین وقتی به این سیستم مدیریتی احتیاج است، زارعان محدودی می توانند از آن اطلاع کسب کنند. از طرف دیگر افرادی که در مورد تخصیص منابع و اموال تصمیم گیری می کنند، مانند تخصیص بودجه برای تحقیق و توسعه، اگر در مورد امکانات زراعت ارگانیک آگاهی نداشته باشند، هیچ پیشرفتی در به کارگیری آن حاصل نمی شود. درگیری در تولید ارگانیک به معنی تجربه تکنیک های جدید، صرف تلاش ها در فضاهای گوناگون مدیریتی، تطبیق و اصلاح راه حل های برای تغییر مقایسه راه حل های متفاوت زارعینی که شرایط مشابه دارند و ایجاد فرصت های مناسب است. این امر تنها از طریق مشارکت زارعان در تحقیقات و کاربرد آن هاست. تحقیقات زراعی می تواند آگاهی های جدیدی را ایجاد کندکه به همه زارعان سود می رساند. ایجاد مشارکت در بین زارعان، ابزاری است برای کمک به زارعان تا عضوی قوی تر و مستقل تر در محیط تجاری – زراعی باشند. از همه مهمتر این که اشکال متفاوت مشارکت در درون زنجیره غذایی، شکاف بین زارع و مصرف کننده را از بین می برد.