خشکسالی در ایران جدیتر از آن است که فکرش را میکنیم؛ این تنها پیامی است که این روزها میشود از اقلیم ایران در روزهای گرم تابستان به مسئولان داد. چندسالی است که در گوشه و کنار کشور، خبرهایی از بی آبی و وارد شدن ایران به دوره ۳۰ ساله خشکسالی به گوش میرسد، این پیام را ناسا بر اساس آخرین پژوهش در زمین داده و ایران را به عنوان چهارمین کشور در حال خشک شدن معرفی کرده است. آنچه از خلال این پیام به دست میآید این است که ایران در حال خشک شدن است و باید با میوههای چهارفصل خداحافظی و در عرصه واردات پیشی گیریم؛ عرصهای که برای پرهیز از رسیدن به آفات آن میبایست تمام دستگاهها دست به کار شوند تا بتوانند نیازهای آتی کشور را در حوزه کشاورزی و زیست محیطی فراهم نمایند.
خشکسالیای که به مولفههای مختلف وابسته است و از آنها تاثیر میگیرد؛ از رشد جمعیت، عدم مدیریت و برنامهریزی در حوزه کشاورزی، سد سازی و غیره. مولفههایی که جدی نگرفتنشان در طول سالهای متمادی موجب شده تا برخی از استانهای کشورمان از جمله خوزستان و اصفهان به شرایط حاد خشکسالی نزدیکتر شوند و پیشبینیها برای آینده حکایت از سوق یافتن بسیاری دیگر از استانها به سمت بحرانیترین شرایط داشته باشد؛ بحرانی که به آب محدود نخواهد ماند.
آن گونه که کارشناسان میگویند، مصرف آب در کشورمان در همه بخشها حال و روز ناخوشی دارد، اما بدترین وضعیت در بخش کشاورزی است که موجب شده بسیاری از منابع آب تجدیدناپذیر نیز به شرایط بحرانی دچار شوند. مصرفی که صرف تولید محصولات کشاورزی و هدررفت آب به شیوههای مختلف میشود تا مناطق کشاورزی روز به روز تشنهتر و بحرانیتر شوند.
دورنمایی که پیشتر هرگز مورد توجه دولتها قرار نگرفته بود تا جایی که بی هیچ ملاحظه میکوشیدیم سیاستهای خودکفایی در تولید همه محصولات کشاورزی را پی بگیریم و حالا نشانههای تلخش را در بحران خشکسالی میبینیم. در حقیقت میبایست مسئولانی که بر سیاست خودکفایی تاکید میکردند، برای بهینهسازی مصرف آب در کشاورزی نیز طرح و برنامههایی ارائه میدادند و به کار میبستند که این گونه نشده است.
شرایطی که از چند سال پیش، نخستین نشانههای آسیب ناشی از آن در همین بخش کشاورزی متجلی شد؛ با اعتراضات کشاورزانی که مدعی بودند حقابه شان رعایت نمیشود و امکان کشت و زرع از ایشان سلب شده است. کشاورزانی که خبر نداشتند به زودی آب برای شرب هم به قدری کم خواهد بود که زمینه ساز شکلگیری اعتراضات خواهد شد، چه برسد به کشاورزی و نظام پراشکال توزیع و مصرف در این بخش.
خوزستان یکی از مناطقی است که در آن بحران بی آبی به شکل بزرگتری بروز و نمود یافته است. دیار مردمانی که با کمبود و گاه فقدان آب حتی برای آشامیدن دست و پنجه نرم میکنند، چه برسد برای کشاورزی. مردمی که به تازگی یکی از تلخترین شرایط بحران آب را از سر گذراندند تا تصویری واضحتر از بحران آب پیشروی تمامی ایرانیان ترسیم شود. البته این اوضاع وخیم مختص به خوزستان نیست و در بسیاری دیگر از شهرهای کشورمان نیز وضعیت مشابهی دیده میشود. وضعیتی بحرانی که با خشک شدن قناتها و رودخانهها به وضوح خودنمایی میکند، اما به باور بسیاری از کارشناسان، هنوز نتوانسته به اتخاذ تدابیری در خور و ضروری منجر شود. تدابیری برای نجات همگان از شدیدترین بحران کم آبی و خشکسالی در کشور که همگان چشم انتظار اتخاذشان هستند.
اقداماتی از جنس طرحهای جهادی و حتی انقلابی برای کاهش آب در بخش کشاورزی، تصفیه پسابها و فاضلابها در شهرها، کاهش مصرف در بخش خانگی و صنعتی و... که حتی در بعد ترویجی نیز شاهد اتخاذشان نیستیم که اگر بودیم، دستکم به کشت محصولات بسیار آب بری مانند برنج در اغلب نقاط کشور که با بحران آب دست به گریبانند، پایان میدادیم و میکوشیدم با در نظر گرفتن مشوقهایی، کشاورزان را با این دست تصمیمها همسو نماییم.
کشاورزانی که شاید لازم است برای برحذر داشتنشان از کشت این دست محصولات، حال و روز مناطق بحرانی و کشاورزی از دسترفته در آن نقاط را برایشان تشریح کنیم، اما از انجام چنین اقدام سادهای نیز عاجر به نظر میرسیم. عجز بزرگی که شاید تنها نقطه اشتراک دولت مردان، دستگاههای مسئول، امثال رسانه ملی، دستگاه قضایی و... در این ماجرا باشد. نهادهایی که میبایست ذره ذره آب را مراقبت کنند، اما ظاهرا سکوت را ترجیح میدهند!