بحران آب این روزها جدیتر از هر زمان دیگری خودش را نشان داده است. خشک شدن تالابها، رودخانهها، دریاچهها، فرونشست دشتها، همه و همه خبر از وقوع حادثهای تلخ میدهند. کارشناسان معتقدند که ایران دچار ورشکستگی آبی گردیده و میزان برداشت آبها از میزان آبهای تجدیدپذیر کشور سبقت گرفته است. در این هیاهو انگشت اتهام به سوی بخش کشاورزی گرفته شده، چرا که طبق آمار و ارقام نزدیک به ۹۰ درصد آب در بخش کشاورزی ایران مصرف میشود. این در حالی است که این حوزه هنوز اسیر ماشینآلات فرسوده قدیمی و نیروی کار پیر بوده و تنها ۱۹ درصد اشتغال کشور را به خود اختصاص داده است. هشدارهای سازمان بینالمللی گویای این است که جهان به سمت کمبود مواد غذایی میرود، مگر این که تغییرات بزرگی در رویکردهای سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و مدیریت بخش کشاورزی به وجود بیاید، به گونهای که تحولات اساسی در این حوزه روی دهد.
توجه به مقولاتی مثل مدیریت بهینه آب و خاک، بهرهوری، حفظ و مراقبت از منابع طبیعی، میتواند سرعت این تغییرات و اصلاحات را سریعتر کند. در این میان سوالی به وجود آمده که با توجه به اخطارهای پشت سر هم جهانی و همچنین کارشناسان داخلی در خصوص بحرانهایی که امنیت غذایی را به خطر میاندازد همانند بحران آب و خاک، بحران خشکسالی، بحران مهاجرت، بحران بیکاری، ما چه قدمهایی برداشتهایم؟ آیا واقعا سیاستهای جدیتری آغاز کردهایم و آیا حاضر شدهایم که شیوههای مدیریت منسوخ گذشته را فراموش کنیم؟ گرانتر بودن تولید کشاورزی در ایران، تنها یکی از دلایلی است که مخالفان کشت و کشاورزی در ایران از آن بسیار میگویند. علاوه بر گران بودن کشت در ایران نسبت به دیگر کشورها، پایینتر بودن میزان بهرهوری آب در این بخش و سهم قابل توجه آن از کل منابع آبی کشور نیز از نکات مورد انتقاد مخالفان کشاورزی میباشد. همین مصرف بیشاز حد آب در بخش کشاورزی و کمبود منابع آبی در ایران باعث ایجاد برخی محدودیتها در طول چند سال اخیر در این حوزه گردیده که به طور نمونه میتوان به ممنوعیت کشت برنج در استانهای غیرشمالی کشورمان همچون فارس، اصفهان، و لرستان نام برد.
بخش کشاورزی کشورمان با مشکلاتی همچون اقلیم خشک و بهرهوری پایین و کشاورزی در مقیاس خرد درگیر است و در چنین شرایطی که دولتمردان برای جبران زیان کشاورزان و جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها و همچنین رسیدن به خودکفایی در کالاهای اساسی همچون گندم و برنج و... انواع سیاستهای حمایتی همچون خرید تضمینی محصولات، پرداخت یارانههای سنگین در آب و برق، اعطای تسهیلات بانکی از اهمیت دادن مجوز چاههای عمیق و نیمه عمیق و نظایر آنرا عملیاتی نموده است. تردیدی نیست که این سیاستها هزینههای سنگینی را به دولت تحمیل نموده است. سیاست خرید تضمینی علاوه بر تحمیل هزینههای مالی میتواند منجر به تولید مازاد بر نیاز، فشار بر منابع زیرزمینی آب، واردات قاچاق محصولات و کاهش انگیزه برای رعایت الگوی کشت شود.
اگر ساختار تعرفه نباشد و اگر قیمتگذاری آب و انرژی در کشور واقعی شود، تولید غالب محصولات کشاورزی قابل رقابت نخواهد بود. کشورهای بزرگ به مساله کشاورزی نه فقط از دید حرفه بلکه از جنبه امنیت غذایی هم نگاه میکنند، باید در ارتقای ژنوم، ارتقای بهرهوری آب و مدیریت علمیخاک و آب، کوچکسازی دولت، آموزش و ترویج و تحقیقات بسیار تلاش کنیم. چگونگی سیاستهای یارانهای و تعرفههای دولت در آینده میتواند نقش تعیینکنندهای در آینده کشاورزی ایران داشته باشد. بهطور مثال اگر امروز قیمت انرژی واقعی شده و واردات آزاد گردد، حجم عمدهای از تولیدات کشاورزیمان خود به خود تعطیل میگردد. اما میتوان پیشبینی کرد که مجموعه کشاورزی کشورمان به سمت اصلاح بذر و نهال، توسعه مکانیزاسیون و گسترش گلخانهها حرکت کند. در بخش آب امیدی به اصلاحات مدیریتی نیست. شاید قهر طبیعت جور این بیتدبیرها را بکشد و با خشونت و خسارت سنگین، ما را مجبور به کاهش مصرف کند.
سیاستگذاران بایستی با حمایت از محصولات با ارزش مثل محصولات باغی یا گیاهان داروئی و زعفران و فرآوردههای مرتبط با آن که ظرفیتهای بسیار خوبی در کشورمان دارند و آب کمتری هم مصرف میکنند و هم ارزش افزوده بالاتری دارند مسیر توسعه کشاورزی را بازتر کنند. باید بپذیریم در شرایط بحرانی آب قرار گرفتهایم و کسی تردیدی در آن ندارد. مساله اینستکه در شرایط بحرانی باید دید تولید چه کالایی –اعم از صنعتی و کشاورزی- آب کمتری میبرد و ارزآوری بیشتری برای کشور دارد. ما میتوانیم محصولی را که آب کمتری میخواهد تولید و صادر کنیم و در مقابل آن محصولی را که ارزآوری کمی دارد و آب بیشتری میخواهد وارد کنیم. تا زمانی که قیمت آب و انرژی را در کشور واقعی نکنیم، غیرممکن است بتوانیم متوجه شویم که چه کاری صرفهی اقتصادی دارد و چه کاری ندارد. نباید نگران آزادسازی قیمتها باشیم. بگذاریم این اتفاق رخ دهد و بعد بازار تصمیم بگیرد که چه کالایی توجیه اقتصادی دارد. کشاورزی ایرانی تمامشدنی نیست اما باید مراقب باشیم که از طریق تخریب منابع آب و محیط زیست نقش بزرگی در شکل دادن به بحرانهای بیثبات کنندهی آتی کشورمان نداشته باشیم.