مهمترین نکتهای که امروز در روستاهای ایران مطرح هست، این است که در روستاها کشاورزی یا تولید محصولات به دلایل مختلف مقرون به صرفه نیست. البته باید این نکته را در نظر گرفت که در برخی از مناطق روستایی ایران، زمینی که به هر خانوار رسیده به ویژه در شمال ایران کمتر از هفت هزار متر است و در این مقیاس فرآیند کاشت، داشت و برداشت درآمدی که ایجاد میکند منهای هزینهها، جوابگوی خانوار روستایی نیست. به عبارت سادهتر درآمد محصولات کشاورزی جوابگوی زندگی خانوارهای روستایی کشور نیست. شاید چند دهه پیش درآمدها پاسخگو بود اما امروز هزینه خانوارهای روستایی در برخی جهات همانند خانوارهای شهری است. به طور مثال پرداخت هزینههای برق، آب، گاز، تلفن، اینترنت و مسائلی از این دست. استاندارد زندگی خانوارهای روستایی افزایش داشته اما درآمد متناسب با این تغییری نداشته است. دقیقا به همین دلیل است که خانوادههای روستایی به سوی شهرها میآیند.
بالا بردن درآمد خانوادههای روستایی در شرایط فعلی ممکن نیست، زیرا افزایش قیمت میوه و محصولات کشاورزی میتواند به کاهش تولید در این بخش منجر شود. راهکار اینکه خانوادههای روستایی در روستا باقی بمانند این است که دولت متناسب با محصولات کشاورزی بنگاههای اقتصادی در روستاها ایجاد کند که آن محصولات در یک فرآوری تبدیل به محصولات قابل مصرف با ارزش افزوده بیشتر در شهرها شوند. به عنوان یک مثال ساده اگر مزرعه کاشت گوجه فرنگی در روستایی باشد، بهتر این است که در همان روستا بنگاهی ایجاد شود تا گوجهها را به رب تبدیل کند. یا اگر در مزرعهای پرتقال، سیب و محصولات باغی هست، بهتر است بنگاهی ایجاد شود که این محصولات را در همان منطقه تبدیل به آبمیوه کند. مثالهای از این دست فراوان است که به نفع دولت است تسهیلات را در این قالب به کشاورزان و روستاییان تخصیص دهد.
به جای آنکه دولت بیاید در حاشیه کلانشهرها هزینه زیر ساخت اسکان مهاجران روستایی را بپردازد، بهتر است که این کار را در همان روستاها با ایجاد بنگاههای اقتصادی متناسب با محیط و افزایش اشتغال انجام دهد. حتی اگر بنگاههای بزرگ اقتصادی که محصول نهایی را تولید میکنند، اگر نیاز به قطعهسازی بود، بهتر است محل استقرار این بنگاه دور از شهرها و نزدیک روستاهای پرجمعیت باشد که محل تردد به جای آنکه به سوی کلانشهرها باشد، به سمت روستاها باشد.