جواد حیدریان: خشکسالی فزاینده ناشی از مصرف زیاد آب و نوسانات اقلیمی در چند دهه اخیر، فشار شدیدی بر بومسازگان (Ecosystem) متنوع ما وارد آورده است. جمعیت رو به فراوانی، محیطزیست آسیبپذیر و کشاورزی به جای آنکه قاتق نان باشد، قاتل جان سرزمین شده است. شاید ربط دادن تنش سیاسی و دیپلماتیک میان ایران و بعضی از کشورهای منطقه و دنیا و اثرات ویرانگر این درگیری بر تابآوری سرزمینی، شگفت باشد اما تحمیل فشار تحریمهای همهجانبه بر سیاستگذاریها و سندهای چشمانداز کشور نشان میدهد، چطور سیاست خودکفایی کشاورزی ذخیرههای آبی این سرزمین را بلعیده و ذرهذره خاک ایران را میرا کرده است. آمارهای سازمانهای رسمی دولتی از فرسایش دوبرابری خاک و ته کشیدن منابع آبی تجدیدشونده حکایت دارد.
کشت آبی 95 درصدی کشاورزی در طول سه دهه آن هم در سرزمینی که تنها 4 /0 خاکش توانایی آبیاری غیردیم دارد، شتاب به سمت انهدام سرزمینی تحلیل میشود. در تایید این تحلیل باید پذیرفت؛ نیمی از زمینهای کشاورزی ما به صورت دیم کشت میشوند درحالیکه شوربختانه تنها پنج درصد محصولات کشور را تامین میکند. در سه دهه گذشته، توسعه کشاورزی در ایران رو به تزاید بوده و تولید از 8 /2 تن محصول در هکتار به 4 /6 تن در هکتار رسیده است درحالیکه مساحت کشت (حدود ۱۲ میلیون هکتار) در طول این سالها تغییر زیادی نداشته است. در همین بازه زمانی، سالانه بهطور متوسط ۹۰۰ هزار نفر به جمعیت کشور اضافه شده است که این جمعیت به غذا، آب و انرژی و سایر منابع نیاز دارند.
بر اساس منابع آماری تکرارشونده، کشاورزی ۹۰ درصد از آب سرزمین را از بین برده است درحالیکه تنها حدود ۱۰ درصد به تولید ناخالص داخلی و ۲۰ درصد به اشتغالزایی طی سه دهه گذشته کشور کمک کرده است. بنابراین آنچه بیش از پیش اهمیت دارد، یافتن گریزگاهی برای مدیریت هدررفت آب در بخش کشاورزی است. نداشتن زمین مرغوب و منابع آبی کافی در طول قرنها، ایران را سرزمینی سزاوار شکلگیری نوع منحصر بهفردی از مهندسی منطبق با اقلیم کرده بود. سازگاریِ تابآوری؛ محصول قرنها ممارست مردمان ایرانزمین با کمآبی و آبادانی و شکلی از فرهنگ مصرف آب که تمدن چند هزارساله را در فلات خشک و نیمهخشک ایرانزمین پایه گذاشته بود.
حالا اما چیزی از آن تمدن مهندسیشده سرزمینی باقی نمانده است. ایران 80 درصد منابع آبهایش را ظرف چهار دهه اغلب در بخش کشاورزی از دست داده است. تولید کشاورزی مطلوبی ندارد و در بدترین شکل ممکنِ تابآوری و الگوی کشت قرار دارد. کشاورزان به دلیل نبود سامانه مدیریت منابع آبی و گسست در انتقال دانش بومی و باستانی از گذشته به امروز، ایران را به زمین سوختهای بدل کردهاند که دیگر نایی برای تولید و تولد ندارد مگر آنکه ساختار مدیریت سرزمینی بهخصوص در حوزه آب و کشاورزی عوض شود. دگرگون ساختن الگوی کشت، گزینش استراتژی مبتنی بر کمآبیاری در کنار کاربست سازگاری بر پایه توان بومشناختی، میتواند کهنزادبومهای لبتشنه ایران را برای مقابله با کمآبی و خشکسالی التیام بخشد.